گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد چهاردهم
345 ... «( الفیل ) » سوره یکصد و پنجم




صفحه 220 از 252
اشاره
سورة الفیل- این سوره مبارکه مکی است.
عدد آیات- پنج.
عدد کلمات- بیست و سه.
عدد حروف- نود و هفت.
ثواب تلاوت- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام، من قرء فی فرائضه الم تر کیف فعل ربّک شهد له یوم القیمۀ
کلّ سهل و جبل و مدر بانّه کان من المصلّین و ینادي له یوم القیمۀ مناد: صدقتم علی عبدي، قبلت شهادتکم له و علیه. ادخلوه الجنّۀ
در نماز واجب، شهادت دهد براي « سوره ا لم تر کیف فعل ربک » و لا تحاسبوه فانّه ممّن احبّه اللّه و احبّ عمله. هر که قرائت کند
او روز قیامت هر زمین هموار و کوهی و کلوخی به اینکه از نماز گزاران است و ندا کند روز قیامت منادي، راست گفتید بر بنده
من. قبول کردم شهادت شما را براي او، داخل کنید او را به بهشت و محاسبه نکنید او را، به درستی که او از کسانی است که
.«1» دوست میدارد خدا او را و دوست میدارد عمل او را
__________________________________________________
1). ثواب الاعمال، چ حیدري 1391 - ص 154 - روایت اوّل. )
ص: 346
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ شأن نزول- به احادیث صحیحه و اجماع امت ثابت شده واقعه ابرهه. به طور اختصار آنکه: ابرهه از جانب
نجاشی پادشاه حبشه بود. چون در موسم حج دید مردمان از اطراف متوجه مکه معظمه شدند، واقعه را پرسید. گفتند مقصد آنان
زیارت خانه کعبه است. عرق نخوتش به حرکت آمد. در مقابل خانه کعبه در صنعاء کنیسه بساخت از رخام ملون، در و دیوار آن را
بجواهر و زر مرصع [کرد] و قلیس نام نهاد و همه طوایف و قبایل را در ولایت یمن به طواف آن تکلیف نمود و به نجاشی نوشت:
من به نام تو کنیسه ساختهام و مردم آن را طواف کنند. امید است مردم از کعبه منصرف شوند و بدینجا آیند. نجاشی او را تعظیم
بسیار کرد.
مدتی بر آمد. یکی از بنی کنانه خدمت آن را مینمود. شبی آن را ملوث به نجاست نموده، فرار کرد و طباع مردم از آن متنفر شد.
ابرهه غضبناك شده، لشکر جمع [کرد و] با فیلان قوي و مهیب به قصد تخریب کعبه متوجه مکه شد. بنا بقولی نجاشی او را
تحریک نمود. خلاصه با هزار فیل حرکت [کرد] و فیل محمود که از عظمت مانند کوه بود، با خود آورد. پیش از ورود لشکري را
به مکه فرستاد، آنجا را غارت کنند. جمیع مال حوالی حرم را جمع و از جمله چهار صد شتر عبد المطلب را بگرفت. شخصی نزد او
فرستاد که من آمدهام خانه کعبه را خراب کنم. اگر مانع شوي، با تو قتال کنم و الّا با تو کاري ندارم. عبد المطلب جواب داد که
کار به پیغام گزاري درست نیاید. من بیایم و جواب دهم. چون شنیدند آمدن او را، به ابرهه گفتند این سیّد قریش و در همه عرب
مثل او نیست.
خیلی باید احترام او را منظور داري و رضاي او را طالب و امر او را بشنوي.
عبد المطلب نیکو وجه و نیکو قد و فصیح و شوکت تمام و هیبت و جلالت نور محمدي صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از ناصیه او
هویدا بود. وارد شد و ابرهه [او را] بر تخت خود بنشانید و خود به دو زانو نشست. مترجم را طلبید و گفت از او بپرس به چه کار
آمدهاي. عبد المطلب فرمود ملازمان ملک چهار صد شتر بردهاند. بفرما تا آنها را باز دهند. ابرهه مترجم را گفت این سخن از این
مرد عجیب است و ص: 347
خلاف آنچه مردمان ستایش او میکردند به کمال عقل و فضل و دانش و جلالت و وقع او در نظر من ساقط شد، زیرا با لشکر عظیم
صفحه 221 از 252
من آمدهام خانه را خراب کنم که دین ایشان است. او از شترانش سخن گوید. مترجم آن را به عبد المطلب گفت. حضرت فرمود
یعنی من صاحب شترم و خانه صاحب دارد اگر خواهد نگاه دارد آن را و منع « انا رب الابل و للبیت رب ان شاء یحفظه و یمنعه »
کند او را مرا باو کاري نیست. ابرهه از این کلام ترسان و هراسان شد امر کرد شتران را به او رد کردند. عبد المطلب شتران را به و
هی فرستاد. [آنگاه با جمعی از قبایل عرب نزد ابرهه رفتند. گفتند: ثلثی از مال حجاز و تهامه به تو میدهیم، ترك کنی. قبول نکرد،
گفت تا کعبه را خراب نکنم و خاك او را بر پشت شتران و پیلان به شهر خود نبرم، دست برندارم. عبد المطلب بازگشت و به
قریش فرمود به شعاب کوهها روید تا مضرتی به شما نرسد. اشعریان و خثعمیان بسیار خائف [شدند] و احساس عذاب کردند. لذا
نیزهها و شمشیرهاي خود را شکستند و با خدا عهد کردند که لشکر ابرهه را یاري نکنند. چون صبح شد، ابرهه روي به کعبه نهاد با
فیلان جنگی. نفیل سید خثعم بیامد و سر در گوش فیل محمود که با عظمت و شوکت پیشرو فیلان بود- که اگر او ایستادي، آنها
ایستادي و اگر برفتی، آنها هم حرکت نمودي- با او گفت اي محمود دانی اینجا چه جائی است؟ این حرم خدا و خانه او زنهار که
گرد او نگردي که به هلاکت ابدي گرفتار شوي. این بگفت از میان ایشان بگریخت پس فیلبان هر چه مطرقه بر محمود زد، یک
قدم پیش نرفت و فیلان دیگر بر جاي خود ماندند.
وقت طلوع آفتاب بود که حق تعالی از جانب دریا مرغانی فرستاد به شکل خطاف، با هر یکی سه سنگ بود یکی در منقار و دو در
چنگال. هر سنگی کوچکتر از نخود و بزرگتر از عدس. بالاي سر هر نفري، مرغی. هر کدام که سنگ بر سرش زدي، از مقعدش
بیرون و هلاك شدي. اگر بر استخوان آمدي، خرد گشتی و اگر بر زره آمدي، سوراخ نمودي و هر کدام فرار میکردند، مرغان از
پی آنها میرفتند و سنگ را میانداختند. خلاصه تمام هلاك شدند. دیگران سالم ماندند و ابرهه را علتی پیدا شد. از تمام انگشتان
دست و پاي او خون و
ص: 348
حق تعالی حضرت پیغمبر صلّی اللّه «1» . چرك روان شد چون به صنعا رسید، سینه و شکمش ورم کرده، بترکید و به جهنم پیوست
علیه و آله و سلّم را از واقعه اخبار فرماید:
[سوره الفیل ( 105 ): آیه 1] ... ص : 348
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ ( 1
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ: آیا ندیدي و علم نداري به اینکه چه کرد پروردگار تو، بِأَصْحابِ الْفِیلِ: به صاحبان فیل یعنی ابرهه و
لشکریان او.
[سوره الفیل ( 105 ): آیه 2] ... ص : 348
( أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ( 2
أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ: آیا نگردانید و نیفکند مکر ایشان را که ترویج کنیسه خود و تخریب خانه خدا بود، فِی تَضْ لِیلٍ: در تضییع و
تباهی و گمراهی که خود و اساس و بنیاد آنها را محو و نابود ساخت.
[سوره الفیل ( 105 ): آیه 3] ... ص : 348
( وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ ( 3
صفحه 222 از 252
وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ: و فرستاد خدا بر ایشان، به قدرت کامله خود، از دریاي
__________________________________________________
1) شرح واقعه اصحاب فیل از زبان امام جعفر صادق علیه السّلام در امالی شیخ مفید- مجلس 37 ص 312 . روایت 5 و در این مورد )
روایت امام محمد باقر علیه السّلام در روضه کافی ص 84 روایت 44 . و تفسیر مجمع البیان (چ 1403 ) ج 5 ص 540 و تفسیر برهان
. (چ قم) ج 4 ص 507
ص: 349
هند، طَیْراً أَبابِیلَ: مرغان ابابیل، در حالتی که گروه گروه پرندگان بودند.
[سوره الفیل ( 105 ): آیه 4] ... ص : 349
( تَرْمِیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ ( 4
تَرْمِیهِمْ بِحِجارَةٍ: میانداختند ایشان را به سنگی، مِنْ سِجِّیلٍ: از گل سنگ شده.
بیان- سجیل معرب سنگ گل و لذا ابن عباس گفته گل پخته شده یا از سجل به معنی سنگی که از جمله عذاب مکتوب و مدون
بود. ابن مسعود نقل نموده که مرغان فریاد کردند و سنگها را انداختند. حق تعالی بادي سخت فرستاد که تمام سنگها را به سر و
بدن قوم ریختند و از طرف دیگر بیرون رفت.
[سوره الفیل ( 105 ): آیه 5] ... ص : 349
( فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ( 5
فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ: پس گردانید ایشان را خدا بدان سنگها مانند برگ کاه، مَأْکُولٍ: خورده شده. یعنی خوره در آن افتاده و نابود
ساخته، یا مانند کاهی که چهار پا آنرا خورده و سرگین گردانیده، یعنی اعضاي ایشان از هم پاچیده و متفرق شده.
تبصره این سوره مبارکه را دلالاتی است:
-1 ظهور این آیات عجیبه غریبه دال است بر وجود خالق متعال که آیات و بینات او در عالم هویدا است.
-2 اثبات قدرت تامه سبحانه که تمامی موجودات در حیطه تصرف اوست.
-3 رد بر فلاسفه و دهریه که قضایاي واقعه امم سابقه را از صیحه و باد و زلزله و غیره را نسبت به دهر و طبیعت دهند و منکر خالق
هستند. زیرا
ص: 350
فرستادن طیور به هیئت خاصه در زمان معین و مکان معین و اهلاك جماعتی دون بعضی خود شاهد بزرگی است بر قاهر قادري،
زیرا هر که اندك عقلی داشته باشد واقعه متواتره اصحاب فیل را مطالعه و تأمل در آن نماید، هر آینه خارق عادت و آثار عظمت و
قهاریت ذات قهار را دریابد.
-4 دلالت واضحه و معجزه باهره است بر ظهور حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم زیرا حضرت در آن سال متولّد و آن را
عام الفیل گویند و به تواتر ثابت شده چون حضرت این سوره را بر اهل مکه خواند، همه تصدیق نمودند با وجود شدت حرص آنها
بر تکذیب آن حضرت و ایشان قریب العهد بودند به اصحاب فیل. پس اگر این واقعه را نزد آنها حقیقت و اصلی نمیداشت، البته
انکار میکردند و حال آنکه اقرار داشتند و شعرا آن را در سلک نظم آوردند.
و کان من ایاته فی حمله عصیان فیل و هلاك اهله ابرهۀ بخیله و رجله طیرا ابابیل اتت لقتله
صفحه 223 از 252
ص: 351
ص : 351 ... «( قریش ) » سوره یکصد و ششم
اشاره
سوره قریش- این سوره مبارکه مکی است.
عدد آیات- چهار.
عدد کلمات- هفده.
عدد حروف- هفتاد و شش.
ثواب تلاوت- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام: من اکثر قرائۀ لایلاف قریش بعثه اللّه یوم القیمۀ علی مرکب من
را، مبعوث فرماید خدا او را روز قیامت « لِإِیلافِ قُرَیْشٍ » مراکب الجنّۀ حتّی یقعد علی مواید النّور یوم القیمۀ. هر که زیاد قرائت کند
.«1» بر مرکبی از مراکب بهشت تا بنشیند بر موائد نور روز قیامت
تنبیه- بنا به احادیث ائمه هدي علیهم السّلام و فتواي علماي امامیه سوره (الم تر) و (لایلاف) یک سوره و بسم اللّه وسط جزء سوره
.«2» وارد شده، اگر چه رسم الخط قرآن مجزا نوشته شده است
__________________________________________________
. 1). ثواب الاعمال و عقاب الاعمال چ حیدري 1391 هج- ص 154 - روایت 2 )
543 رجوع کنید. 2) به روایات عیاشی و ... در تفسیر مجمع البیان (چ 1403 ) ج 5 ص 544 )
ص: 352
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره قریش ( 106 ): آیه 1] ... ص : 352
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( لِإِیلافِ قُرَیْشٍ ( 1
لِإِیلافِ قُرَیْشٍ: براي الفت گرفتن قریش.
[سوره قریش ( 106 ): آیه 2] ... ص : 352
( إِیلافِهِمْ رِحْلَۀَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ ( 2
إِیلافِهِمْ: الفت گرفتن ایشان، رِحْلَۀَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ: به سفر زمستان و تابستان.
[سوره قریش ( 106 ): آیه 3] ... ص : 352
( فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ ( 3
شأن نزول- قریش لقب نضر بن کنانه است و هر که از عرب نسبت او به نضر منتهی شود، قریشی نامند و قریش را دو سفر بود:
زمستان به یمن میرفتند و تابستان به شام. و اهل یمن و شام و سایر مردمان ایشان را اهل حرم و ولاة بیت اللّه گفتند و حرمت به
صفحه 224 از 252
تمامه داشتند و از غارت ایمن بودند. حق تعالی براي اثبات این نعمت بر ایشان این سوره نازل فرمود.
یَْعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ
: پس باید بپرستند پروردگار صاحب این خانه را. مقصود این کلام آنکه نعم خدا بر قریش از حد و احصا متجاوز است. پس اگر
نمیپرستند او را به جهت جمیع نعمی که به ایشان عطا فرموده، پس باید بپرستند او را به جهت این نعم ظاهره که ایلاف ایشان است
به رفتن به سفر زمستان که سفر یمن است و تابستان که سفر شام است.
نزد بعضی معنی آنکه محل تعجب است که من این نعمت و حرمت را به
ص: 353
ایشان عطا نمودهام، در ازاي سپاسداري و حق شناسی از پرستش من، بپرستش بتان مشغول شدهاند و حال آنکه این اعزاز و احترام
مردمان ایشان [را] و ایمن بودن آنان به سبب خانه خداست. پس باید خدا را پرستش کنند نه غیر او را.
[سوره قریش ( 106 ): آیه 4] ... ص : 353
( الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ( 4
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ: آن خداوندي که اطعام فرمود ایشان را بدین دو سفر و سیر گردانید، مِنْ جُوعٍ: از گرسنگی. یعنی بعد از آنکه به
جهت شدت فقر و فاقه و گرسنگی به سر میبردند و به این جهت استخوان و مردار و ارواث میخوردند.
حق تعالی به وسیله دو سفر اموال بسیار و ارزاق بیشمار به آنها کرامت [کرده و از گرسنگی رهائی داده، متنعم شدند و اسباب و
عدد ایشان زیاده شد، وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ: و ایمن ساخت ایشان را به جهت این حرم محترم از ترس عظیم آنها که در حوالی مکهاند
و در سایر بلاد شام و یمن که یکدیگر میکشتند و غارت میکردند یا از خوف اصحاب فیل یا از جذام. چنانچه از حضرت پیغمبر
از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام «1» . صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است خاك مکه و مدینه و گرد آن از جذام فایده دارد
و از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و «2» . مروي است که حق تعالی ایشان را ایمن گردانید از خوف آنکه خلافت میان ایشان باشد
آله و سلّم مروي است که حق تعالی از فرزندان حضرت اسمعیل، بنی کنانه را برگزید و از بنی کنانه، قریش و از قریش، هاشم و از
«3» . هاشم، مرا
منقول است اول کسی که از مکه سفر کرد به شام و از آنجا متاع و طعام آورد،
__________________________________________________
. 1) تفسیر ابو الفتوح (چ 1398 ) ج 12 ص 182 )
. 2). تفسیر ابو الفتوح (چ 1398 ) ج 12 ص 182 )
. 3). تفسیر ابو الفتوح (چ 1398 ) ج 12 ص 179 )
ص: 354
هاشم بن عبد مناف بود. بعد از آن قریش دلیر شدند و در بلاد بعیده مسافرت کردند تا صاحب خدم و حشم و اموال و بر اهل زمان
.«1» خود فائق شدند
__________________________________________________
. 1) تفسیر ابو الفتوح (چ 1398 ) ج 12 ص 182 )
ص: 355
صفحه 225 از 252
ص : 355 ... «( الماعون ) » سوره یکصد و هفتم
اشاره
سورة الماعون- این سوره مبارکه مکی و نزد بعضی مدنی است.
عدد آیات- هفت.
عدد کلمات- بیست.
عدد حروف- یکصد و ده.
ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- از حضرت صادق علیه السّلام: من قرء سورة ارایت الّذي یکذب بالدّین فی فرائضه و نوافله قبل اللّه
را در نماز واجب و مستحب « سوره ا رایت الذي » صلاته و صیامه و لم یحاسبه بما کان معه فی الحیوة الدّنیا. فرمود هر که قرائت کند
«1» . خود، قبول فرماید خدا نماز و روزه او را، و محاسبه نفرماید آنچه با او در زندگانی دنیاست
چون در سوره سابقه ذکر نعم بر قریش را فرمود، در این سوره اظهار تعجب فرماید از تکذیب ایشان با وجود اعطاء اعظم نعم بر
ایشان.
__________________________________________________
. 1). ثواب الاعمال چ حیدري 1391 هج، ص 154 )
ص: 356
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الماعون ( 107 ): آیه 1] ... ص : 356
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( أَ رَأَیْتَ الَّذِي یُکَذِّبُ بِالدِّینِ ( 1
أَ رَأَیْتَ الَّذِي: آیا دیدي و دانستی اي پیغمبر آن کسی را، یُکَذِّبُ بِالدِّینِ:
تکذیب میکند به روز جزا یا به دین اسلام و باور نمیدارد آن را با وجود وضوح امر آن و قیام حجج بینه بر آن. نزد بعضی نصف
اول این سوره در باره کافران و نصف آخر آن در باره منافقان نازل شده. ابن جریح نقل نموده که ابو سفیان هر هفته دو شتر نحر
کردي، چون یتیمی بیامدي، عصا بر او زدي چیزي باو ندادي.
و ابو جهل تکذیب قیامت کردي، هرگاه یتیمی بدیدي در وقت اطعام از مال خود چیزي باو ندادي و پیوسته مردمان را از انفاق باز
حق تعالی این سوره نازل فرمود و معنی استفهام تعجب است از حال مکذب. یعنی آیا شناختی آنکه تکذیب میکند «1» . داشتی
روز جزا را و اگر نشناختی او را
[سوره الماعون ( 107 ): آیه 2] ... ص : 356
( فَذلِکَ الَّذِي یَدُعُّ الْیَتِیمَ ( 2
فَذلِکَ الَّذِي: پس او آن کسی است، یَدُعُّ الْیَتِیمَ: که دفع میکند به عنف و ستم یتیم را و میراند او را به شدت و خشونت و زجر.
[سوره الماعون ( 107 ): آیه 3] ... ص : 356
صفحه 226 از 252
( وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ ( 3
__________________________________________________
. 1). منهج الصادقین (چ سوم) ج 10 ص 359 )
ص: 357
وَ لا یَحُضُّ: و تحریص و ترغیب نمیکند اهل خود و سایر مردمان را، عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ: بر طعام دادن فقیر محتاج. نه میدهد و نه
به دادن امر میکند به جهت عدم اعتقاد او به روز جزا. یعنی علامت تکذیب روز جزا، منع معروف و ایذاي ضعیف است. پس اگر
مصدق روز جزا میبود و معتقد وعید، هر آینه از عقاب او میترسید و به این امر قبیح از دفع یتیم و عدم تحریص مردمان بر اطعام،
اقدام نمینمود و چون بر آن جرئت نموده، پس معلوم شود که او مکذّب جزا باشد.
[سوره الماعون ( 107 ): آیه 4] ... ص : 357
( فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ( 4
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ: پس واي از سختی عذاب یا ویل که چاهی است در جهنم براي نماز گزارندگان ریائی. یعنی ابن ابیّ و اصحاب او و
امثال او.
[سوره الماعون ( 107 ): آیه 5] ... ص : 357
( الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ( 5
الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ: آن کسانی که ایشان از نماز خود، ساهُونَ:
غافلان و بیخبرانند و بر آن وقعی نمینهند و حسابی بر او نمیگیرند به جهت عدم اعتقاد ایشان به ثواب آن و عدم خوف عقاب به
ترك آن و اینکه در ظاهر اقدام بر آن نمایند، به جهت دفع ضرر اهل اسلام است.
عیاشی- از حضرت صادق علیه السّلام سؤال میکند از این آیه: اهی وسوسۀ الشّیطان؟ فقال لا کلّ احد یصیبه هذا و لکن أن یغفلها
و یدع أن یصلی فی اوّل وقتها. آیا او وسوسه شیطان است؟ فرمود نه هر کسی را اصابه نماید آن
ص: 358
«1» . و لکن اینکه غافل شود آن را و واگذارد آنکه به جا آورد در اول وقت آن
«2» . علی بن ابراهیم قمی- نیز از آن حضرت روایت نموده مراد تأخیر نماز است از اول وقت آن
در خصال- از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام: لیس عمل أحبّ الی اللّه عزّ و جلّ من ال ّ ص لوة فلا یشغلنّکم عن اوقاتها شیء من
امور الدّنیا بانّ اللّه عزّ و جلّ ذمّ اقواما فقال الّذینهم عن صلاتهم ساهون یعنی انّهم غافلون استهانوا باوقاتها. فرمود نیست عملی
محبوبتر نزد خداوند عز و جل، از نماز. پس باید مشغول نسازد شما را از اوقات آن چیزي از امور دنیا. به درستی که خداي عز و
.«3» یعنی کسانی که غافلند، سبک میشمارند اوقات آنرا « الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ » : جل مذمت فرموده جماعتی را و فرموده
«4» . و در کافی- از حضرت کاظم علیه السّلام فرمود مراد ضایع ساختن نماز است
[سوره الماعون ( 107 ): آیه 6] ... ص : 358
( الَّذِینَ هُمْ یُراؤُنَ ( 6
الَّذِینَ هُمْ یُراؤُنَ: آنان که ایشان ریا میکنند در اعمال خود تا مردمان ثناي ایشان گویند و از جمله نماز را در خلوت و پنهانی ترك
صفحه 227 از 252
کنند و چون به مجالس جماعت حاضر میشوند، در نظر مردمان به شروط و آداب به جا میآورند.
__________________________________________________
1) تفسیر مجمع البیان (چ 1403 ) ج 5 ص 548 بنقل از عیاشی. )
. 2) تفسیر قمی (چ نجف 1387 ) ج 2 ص 444 )
[...] .« حدیث اربعمائه » 3) خصال شیخ صدوق (چ حیدري 1389 )، ج 2، ص 621 )
. 4) کافی، ج 3 (فروع)، (چ حیدري 1377 )، کتاب الصلاة، ص 268 ، روایت 5 )
ص: 359
[سوره الماعون ( 107 ): آیه 7] ... ص : 359
( وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ ( 7
وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ: [و منع میکنند زکوة مال را از اهل استحقاق، یعنی آن را نمیدهند.
بیان- در ماعون اختلاف بسیار است: از جمله:
-1 زکوة واجبه.
-2 قرض.
-3 زکوة و خمس. و به هر یک حدیث وارد است.
-4 چیزهاي حقیر مثل چراغ، آتش، خمیر، امثال آن.
-5 ما یحتاج مردمان کاسه، دلو، آب، نمک.
-6 هر چه با منفعت و کم قیمت باشد.
-7 سعید بن مسیب روایت نموده که عایشه از حضرت پیغمبر سؤال نمود ماعون چه چیز است؟ فرمود هر چه به آن انتفاع یابند و
حلال باشد مانند آب، نمک، آتش. بعد فرمود هر که نمک به کسی دهد، چنان است که شصت فقیر را آزاد کرده و اگر جائی که
«1» . آب نباشد آب دهد، چنان است که مردهاي را زنده نموده
__________________________________________________
.184 - 1) تفسیر ابو الفتوح رازي (چ اسلامیه) ج 12 ص 185 )
ص: 361
ص : 361 ... «( الکوثر ) » سوره یکصد و هشتم
اشاره
سورة الکوثر- این سوره مبارکه مکی است، نزد بعضی مدنی است.
عدد آیات- سه آیه.
عدد کلمات- ده.
عدد حروف- چهل و دو.
ثواب تلاوت- ابن بابویه- از حضرت صادق علیه السّلام: من کانت قرائته إنّا أعطیناك الکوثر فی فرائضه و نوافله سقاه اللّه من
صفحه 228 از 252
در نماز واجب و « إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْکَوْثَرَ » الکوثر یوم القیمۀ و کان محدّثه عند رسول اللّه فی طوبی. فرمود هر که باشد قرائت او
به شرط ایمان و تقوا و ) .«1» مستحب، بیاشامد او را خدا از کوثر روز قیامت و باشد سخنگوي او رسول خدا زیر درخت طوبی
عاص بن وائل نزدیک باب بنی سهم با حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و -«2» ولایت آل عصمت) شأن نزول- در اکثر تفاسیر
سلّم صحبت میداشت. حضرت بیرون رفت،
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال، شیخ صدوق، چ حیدري 1391 هج- ص 155 )
. 2) تفسیر مجمع البیان، (چ 1403 ) ج 5، ص 549 )
ص: 362
عاص به مسجد آمد. جمعی از صنادید قریش در مسجد نشسته بودند، از او پرسیدند با که سخن میگفتی. گفت با این ابتر صنبور.
عادت عرب این بود هر که را پسر نبودي، او را ابتر میگفتند. یعنی بلا عقب و صنبور شخصی است که او را فرزندي و برادري
نباشد و در آن ایام پسر حضرت، که عبد اللّه نام داشت ملقب به طاهر و از خدیجه بود، از دنیا رفته بود. چون این خبر به حضرت
رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسید، خاطر مبارکش اندوهناك شد. حق تعالی براي تسلی خاطر مبارك این سوره نازل فرمود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الکوثر ( 108 ): آیه 1] ... ص : 362
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْکَوْثَرَ ( 1
إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْکَوْثَرَ: به درستی که ما عطا فرمودیم تو را خیر بسیار.
بیان- وجوه در کوثر:
-1 علم و عمل.
-2 نبوت.
-3 قرآن.
-4 شرف دارین.
-5 شفاعت.
-6 ذریه طیبه آن حضرت از حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها یعنی اي پیغمبر، اندوهگین مباش که ما تو را کثرت نسل دهیم در
عقب که در زمین هیچ بقعه و خطّهاي نماند که فرزندان تو در آنجا نباشند و این معروف و مشهور است که بعد از شهادت امام
مظلوم حضرت سید شهداء ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام به غیر حضرت سید سجاد ذکور از اهل بیت او کسی نمانده بود. حق
سبحانه و تعالی انجاز وعده خود فرمود از نسل او عالم را پر گردانید و اولاد امجاد او را از حد و حصر متجاوز نمود.
ص: 363
-7 مراد کوثر نهري است در بهشت چنانچه در امالی ابن عباس [نقل کند] بعد از نزول این سوره حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
عرض کرد یا رسول اللّه کوثر چیست؟ فرمود آن نهري است که خدا به من کرامت فرموده و فرمود یا علی کوثر نهري است که
جاري میشود زیر عرش خدا. آب آن از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر و از کره نرمتر، ریگهاي از زبرجد و یاقوت و مرجان
گیاه آن زعفران و خاك آن مشک. پس از آن دست مبارك بر پشت او زد، فرمود: یا علی! آن نهر براي تو و محبین تو است، بعد
صفحه 229 از 252
«1» . از من
.«2» و این روایت مسلم بین الفریقین است
و شبههاي نیست که کوثر به معنی خیر بسیار باشد. بنابراین این شامل تمام اقوال مذکوره خواهد بود، از کثرت امت و اعطاء مزیت
رفعت و منزلت و انواع خیر دنیا و آخرت.
[سوره الکوثر ( 108 ): آیه 2] ... ص : 363
( فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ ( 2
فَ َ ص لِّ لِرَبِّکَ: پس نماز گزار براي پروردگار خود، اقدام کن در آن براي رضاي خدا و خالص بر خلاف ساهی و مرائی در آن به
جهت اداي شکر گزاري برکت و نعمت، وَ انْحَرْ: و قربانی کن شتر را که خیار اموال عرب است و تصدق نما آن را به محتاجان براي
رضاي خدا.
[سوره الکوثر ( 108 ): آیه 3] ... ص : 363
( إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ( 3
__________________________________________________
. 1) امالی شیخ مفید، مجلس 35 ، روایت 5 ص 294 ، و تفسیر فرات کوفی (چ نجف) ص 230 )
. 2) شواهد التنزیل (چ اول- بیروت) ج 2، ص 376 ، روایت 1163 )
ص: 364
إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ: به درستی که دشمن دارنده تو او است، دم بریده و منقطع از خیر و برکت نسل و ذریه و چنان شد که حق
تعالی خبر داده بود. تمام آن معاندین به کلی منقرض و آثار و ذریات آنها از عالم محو گردید.
تنبیه- در این سوره دلالات واضحه است بر صدق حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و صحت نبوت آن سرور:
-1 اخبار فرمود چیزي را که در نفوس وابسته دشمنان آن حضرت بود.
-2 تمام فصحاي عالم عاجزند از آوردن مثل این سوره با ایجاز الفاظ و حسن تألیف و کثرت معانی.
-3 به وعده اعطاي کوثر دین او منتشر و امر او مرتفع وصیت آن سرور در عالم ظهور و اکثر از همه نسب شد، و تا غایت هیچ نسبی
به مثل نسب او واقع نشد، در کثرت نسل و عدد.
-4 آنکه وعده نصرت او فرمود بر دشمنان او و اخبار فرمود به سقوط امر ایشان و انقطاع عقب آنان و مخبر موافق اخبار گردید و
واقع شد.
ص: